ستاره پا به پایت من ، ستاره چرا می نالـــــی
همه دلخور شدن از ما ، تو دیگه چرا بد حالی
***
ببین تو خواب و بیداری ، خیال دیدنت کردم
چه حسی گرمی دستت ، ز دستان دگر سردم
***
برای دیدنت هر شب ، تو پشت بام خندیــــــدم
دلت روشن و پر نوره ، مه و مهتاب می دیدم
***
فرشته هستی تو چشمم ، تو یه عروسِ دریایی
کی گفته گم شدی در غم ، از جای دور پیدایی
***
من و دریا و فانوسم ، تو تاریکی سفر کردیــــــم
به یادِ خنده های موج ،خطر رو در به در کردیم
***
خودت می دونی تنهایم ، و تو اون شمع دیداری
تویِ کوچه هوا سرده ، بریم تو دل ز غمخواری
***
ستاره ماهِ آواره ، شدم تو آسمون بی جــــــــا
کنارت سبز و مهتابی ، یه کلبه واسه من پیدا
***
بیا قلبم شده دستی ، بگیر اون دست هر جایی
دل و جانم اسیر تو ، حسد ول کن تو دریایــی
جاسم ثعلبـــــــــــی (حسّانی) 14/05/1391
:: برچسبها:
عروس دریایی ,
:: بازدید از این مطلب : 1718
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2